My vampire partner part : ۷۳

بعد از حمام او را خشک کرد یکی از لباس هایش را به او پوشاند.... دوباره لباس جیمین را نخواسته بود.... سپس او را روی تخت گذاشت
إما بطور جدی به او خیره شد و ابراز نگرانی میکرد که ممکن است باز هم در خواب دیوانه شود
وقتی به او اطمینان داد که نمیخوابد اِما زمین را در نظر گرفت ، در واقع دستش را پایین برد تا کف اتاق را لمس کند ، سپس بیخیال شد
حالا جیمین به پرده ها نگاه میکرد و دید که هیچ نوری از هیچکدامشان داخل نمیاید
دو شب آخر دقیقا موقع غروب خورشید بیدار شده بود
هیچ خمیازه یا خللی در خوابش ایجاد نشده بود... براحتی چشمانش را باز میکرد... بطرز شناوری بلند میشد انگار که از زندگی بعد از مرگ برگشته
جیمین باید اعتراف میکرد که این ویژگی ناجورشان... وهم آور است
البته او قبلا هیچ وقت چنین چیزی ندیده بود.....در گذشته هر خون آشامی که نمیشد. حضور ا و خواب بود، دیگر بیدار در او حالا هر لحظه ممکن بود چشمانش را باز کرد
پس کتاب را کنار گذاشت تا تماشایش کند
موقع غروب بود.
دقیقه ها گذشت و هنوز بلند نشده بود.
_ پاشو
شانه اش را تکان داد
وقتی جوابی نداد محکمتر او را تکان داد
باید به جاده بر میگشتند
فکر میکرد که امشب به کینوان میرسند و از دیدن خانه اش مضطرب بود
خون آشام بیشتر در ملحفه اش فرورفت
+ بزار.. بخوابم
_ اگه از روی تخت بلند نشی لباساتو پاره میکنم و منم توی تخت بهت ملحق میشم
وقتی حتی با این حرف واکنشی نشان نداد نگران شدو پیشانی اش را لمس کرد. پوستش مثل یخ سرد بود. او را بالا تر کشید و سرش را بیرون آورد
_ مشکلت چیه؟ بهم بگو!
+ تنهام بزار، ساعت دیگه به خواب نیاز دارم
او را به پشت چرخاند
_ اگه احساس بیماری میکنی باید بنوشی
بعد از لحظه ای چشمانش بسختی باز شد
واقعیت به جیمین ضربه زد بدنش منقبض شد و غرید
_ بخاطر گرسنگیه ؟
اِما پلک زد
_ تو گفتی دوشنبه تغذیه کردی. چند وقت یبار نیاز به تغذیه داری؟
وقتی جواب نداد دوباره شانه اش را تکان داد
_ هر روز باشه؟
درست قبل از اینکه انگشتانش مشت شود شانه اش را
رها کرد
او گرسنه بوده؟
جفتش در حالی که تحت حمایت او بوده از گرسنگی رنج میبرده
لعنتی
نمیدانست چکار کند
لعنتی هیعییی خدا!
نتوانست از او مراقبت کند
نه تنها دو روز دیگر او را گرسنه نگه داشته بود.... بدیهیست که او را از شکار به شکار باز داشته بود... ولی او به یک قربانی نیاز داشت تا هر شب از او بنوشد
هر شب باید اینکار را میکردند
مثل خون آشامان دیگر هربار کسی را میکشت؟

سلامی دوباره به عزیزان گلم اینم از پارت جدید کم کم داریم به پایان فصل اول میریسیم اگر تونستم تا شب همشو میزارم پس لطفا حمایت کنید روح نباشید که بعد از اتمام فصل اول رمان جفت خون‌آشام من یه رمان دیگه واستون شروع کنم
دیدگاه ها (۱۱)

My vampire partner part : ۷۴

My vampire partner part : ۷۵

My vampire partner part : ۷۲

My vampire partner part : ۷۱

ادامه دارد هفتم

تکپارتی نگاه بی رحم-----------------------------------------...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط